Web Analytics Made Easy - Statcounter

شبنم طلوعی درمانگر خانواده درباره والدینی که کودکان خود را به منبع درددل تبدیل کرده اند،گفت: چنین والدینی تمام گله و شکایت از گذشته و همسر را به بچه انتقال می‌دهند؛ مرتباً جملاتی مانند اینکه «اگر تو نبودی زندگی را تحمل نمی‌کردم، ببین چقدر دوستت دارم که به خاطر تو زندگی را تحمل می‌کنم» تکرار می‌کنند که عواقب عاطفی بسیاری برای کودک به همراه دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او درباره مواجه شدن بچه‌ها با این صحبت‌ها بیان کرد: چیزی که بچه می‌شنود این است که «مقصر این زندگی تو هستی، اگر بدنیا نمی‌آمدی این زندگی قابل نگه داشتن نبود» در نتیجه کودک احساس گناه بسیار زیادی می‌کند و خود را مقصر اتفاقات می‌داند؛ فکر می‌کند موجودی اضافی است که پدر و مادر به خاطر این موجود اضافه تمام مشکلات را تحمل می‌کنند و اکنون باری را باید از روی دوش پدر یا مادر بردارد بنابراین به دنبال راه حلی می‌گردد که مسئله به وجود آمده را بشکافد.

این درمانگر خانواده درباره آسیب‌هایی که در نتیجه این رفتار به وجود می‌آید افزود: در این شرایط فرزندان به «نوجوان پیر» تبدیل شده و فقط به دنبال راهکاری هستند که پدر و مادر را کنار هم نگه دارند و مسائل زندگی و مشکلات مالی و کاری والدین را حل کنند. اینگونه بچه‌ها خود را سربار همه دانسته و به آدمی تبدیل می‌شوند که همواره در زندگی بر سر هر موضوعی عذرخواهی می‌کند، در دوران بزرگسالی نیز وقتی وارد روابط شغلی و زندگی می‌شوند عزت نفسشان زیر سوال می‌رود که پدر و مادر مسبب از بین رفتن این عزت نفس هستند و از تمام روابط طرد می‌شوند.

طلوعی ادامه داد: در زندگی که پدر و مادر بچه را مخزن اسرار و درددل خود می‌دانند، بچه‌ها فقط سن بچگی و عدد بچگی را با خود به همراه دارند و از لحاظ روانی به بچه‌هایی تبدیل شده‌اند که سن روانیشان بالاتر از سن عددی‌شان است که این مطلوب نیست. بچه‌هایی که کودکی نمی‌کنند و زود بزرگ می‌شوند در واقع به «کودکان بزرگسالی» تبدیل می‌شوند که پدر و مادر‌ها ناآگاهانه این شرایط را برای کودک به وجود آورده‌اند.

او درباره عنوان کودک بزرگسال توضیح داد: این لفظ شامل فرزندانی است که از لحاظ «جسمی» صرفا سن تقویمی دارند، اما از لحاظ «روانی» کاملاً سرخورده بوده و پدر و مادر باعث این سرخودگی هستند؛ این بچه‌ها گوشه‌گیر، مضطرب، افسرده و گاهی دچار شب ادراری می‌شوند که مشکلات جبران ناپذیری به همراه دارد.

طلوعی در پایان درباره راهکار این موضوع ادامه داد: پدر و مادر‌ها در پروسه فرزندپروری باید آگاهی لازم را بدست آورند که در این زمینه می‌توان از طریق رسانه‌ها، کتابها، مشاوره، اخبار و فضای مجازی آموزش‌های لازم را در اختیار والدین قرار داد.

منبع : ایسنا

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی ازدواج و خانواده

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: خانواده و کودک رفاه و تعاون پدر و مادر بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۱۶۲۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر

منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانواده‌ای مذهبی متولد شد.

در روزهای انقلاب این شهید در صحنه‌های مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیمایی‌ها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیه‌ها مشارکتی فعال شد.

شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.

وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.

این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر می‌برد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.

وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.

شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول می‌شد.

روز شهادت

حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریست‌های منافق به منزل آن‌ها می‌روند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریست‌ها به ماهیت آن‌ها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آن‌ها بست.

در این لحظه یکی از تروریست‌ها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریست‌ها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.

مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلوله‌ای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعله‌های آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.

روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت

دو موتور سوار زنگ می‌زنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 ساله‌ای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقت‌های امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات می‌کرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز می‌کند.

منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار می‌بندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سو‌تر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشه‌ها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاق‌ها و کمد‌ها را می‌چرخد که بقیه کجایند؟ غریبانه‌تر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش می‌کشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص می‌کوبند و می‌گریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ می‌دهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آن‌ها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز می‌بینند و بازهم از سعید نمی‌گذرند و تیری دیگر به او شلیک می‌کنند.

منبع:‌ میزان

انتهای پیام/

 

دیگر خبرها

  • مادر دیانا به قتل فرزند بیمارش اعتراف کرد
  • به‌نشر با دست پر به نمایشگاه کتاب تهران می‌ رود / ارائه ۶۰۰ اثر پر فروش و جدید در نمایشگاه کتاب
  • مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
  • راز قتل دختربچه ۱۱ ساله اصفهانی فاش شد
  • جایابی بیمارستان مادر و کودک خراسان شمالی اشتباه است
  • کلاس آموزش بازیگری کودک بارانا
  • فیلم | کلنگ بیمارستان مادر و کودک بجنورد بر زمین خورد
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
  • شاید باور نکنید اما نوشیدن جوش شیرین این خواص را دارد!
  • چرا شعر نوجوان مورد توجه نیست؟